ترانه معاصر از غزل کلاسیک جلو زده است

پرونده حال و روز موسیقی - ۲ / آرش نصیری: «مرا ببوس» ساده بود اما با موسیقی درست ماندگار شد

کدام ترانه سخیف است و کدام ترانه فاخر؟ سیاست‌گذاران فرهنگی چه نقشی در بالاتربردن ذائقه هنری مردم دارند؟ آیا سطح خود خواننده‌ها مثل ترانه‌ها و موزیک‌هایی است که انتخاب می‌کنند؟ چطور می‌توان سلیقه مخاطبان را بالاتر برد؟ اینها پرسش‌هایی است که با آرش نصیری، منتقد و كارشناس موسیقی درمیان گذاشته‌ایم. او می‌گوید: «الان طبقه متوسط فکر می‌کند که بچه‌اش حتما باید یک ساز موسیقی را بزند. در واقع یک‌جور مد اجتماعی شده است، اما همین بچه‌ها مقداری که می‌گذرد، درگیر موسیقی‌های روزمره می‌شوند.»

  • آقای نصیری؛ معمولا تقسیم‌بندی‌های «فاخر- سخیف» در حوزه‌های مختلف مثل ترانه شکل گرفته است. برخی معتقدند که درحال حاضر با نمونه‌هایی در ترانه مواجهیم که مرزهای سخیف‌بودن را هم رد کرده است! شما با چنین تقسیم‌بندی‌هایی موافقید؟
    ماجرا اینجاست که ما ترانه صِرف نداریم؛ یعنی کلام خالی و بدون آن‌که موسیقی رویش باشد، از نظر من ترانه محسوب نمی‌شود. ترانه مجموعه موسیقی و تنظیم و صدا با همدیگر است. اینها درکنار هم باید بیایند تا بتوانیم از ترانه حرف بزنیم. کلام به صورت عادی در جلسات شعر خوانده می‌شود و در کتاب‌ها هست؛ اما وقتی با موسیقی ترکیب می‌شود، ترانه به دست می‌آید. کلام و شعر درست و حسابی و به قولی فاخر، وقتی با موسیقی‌ای که سبک است و تنظیم و ریتم و شکل خواندن نامناسبی داشته باشد، ترکیب شود، آن غزل یا کلام سنگی هم به نظر مبتذل می‌آید. کلام ساده‌ای مثل «مرا ببوس» را ببینید. کلام خاصی ندارد، اما با یک موسیقی درست و سنگین به اثری ماندگار تبدیل شده که همه نسل‌ها با آن ارتباط برقرار می‌کنند.
  • ترانه ما هم‌پای موسیقی‌مان حرکت می‌کند؟ می‌توانیم بگوییم یکی فاخر است و دیگر مصرفی؟
    موسیقی پاپ اساسا موسیقی عام و مصرفی است. این طبیعت همه جای دنیاست. من به شکل بدش نمی‌گویم. برای مارکت است. محصولی است برای مخاطبی که علاقه دارد. اگر مخاطب جامعه به موسیقی‌ها و کلام‌های بهتر رجوع داشته باشند، همین بچه‌هایی که شما به‌عنوان موسیقی دم‌دستی از آنها یاد می‌کنید هم، بلدند آهنگ خوب بخوانند. مثلا فلان خواننده پاپ خوان لس آنجلسی را ببینید. فکر نکنید که موسیقی مورد علاقه او همین چیزی است که می‌خواند. او این موسیقی را برای مخاطبی که از او می‌پذیرید، می‌خواند؛ برای مخاطب خودش می‌خواند. موسیقی پاپ برای مخاطبش تولید می‌شود. همه بچه‌هایی که حتی از جایگاه هنری پایین‌ترین سطح را برایشان درنظر می‌گیریم، موسیقی مورد علاقه‌شان این موسیقی‌ها نیست. آنها برای مخاطب‌های تینیج اثر تولید می‌کنند. بنابراین آنها خودشان جور دیگری فکر می‌کنند.

آرش نصیری منتقدمن معتقدم که غزل معاصر و حتی ترانه معاصر از غزل کلاسیک و گذشته هم جلوتر و بهتر است. ما غزل‌سراهای معرکه‌ای داریم که کارهای درجه یکی تولید می‌کنند، چون جهان‌بینی‌شان خاص است

  • اگر بخواهیم وضع فعلی در ترانه‌سرایی کشور را با گذشته مقایسه کنیم، می‌توانیم بگوییم که سلیقه مخاطبان به سمت سطحی‌شدن حرکت کرده است؟
    من معتقدم که غزل معاصر و حتی ترانه معاصر از غزل کلاسیک و گذشته هم جلوتر و بهتر است. ما غزل‌سراهای معرکه‌ای داریم که کارهای درجه یکی تولید می‌کنند، چون جهان‌بینی‌شان خاص است و به سمت کارهای مدرن حرکت کرده‌اند.
  • به لحاظ دغدغه‌مندی می‌گویید؟
    هم دغدغه‌مندی و هم توانایی‌شان. اما با موسیقی همسانی ندارند. یعنی موزیسین‌های ما اغلب سواد شعری‌شان، سوادی به اندازه شاعران نیست. اغلب شاعران هم سواد موسیقی‌شان به اندازه موزیسین‌ها نیست، البته هردوی اینها طبیعی است. اما اینها باید در کنار همدیگر حضور داشته باشند و کارهایی تولید شود.
  • سیاست‌گذاران فرهنگی و هنری چه نقشی در این میان دارند؟
    سیاست‌گذاران فرهنگی باید موسیقی‌ها و شعرهایی که فاخرند را حمایت کنند. باید موسیقی‌ها درجه‌بندی شود و مثلا مالیات بیشتری از موسیقی‌های مصرفی روز گرفته شود؛ به این شکل بچه‌هایی که کارهای بهتری می‌کنند، راحت‌تر می‌توانند فعالیت داشته باشند و در نتیجه سلیقه مردم هم بالاتر می‌رود.
  • یک حالت این است که ترانه‌سرا متناسب با سلیقه مخاطب تولید می‌کند. حالت دیگری هم هست که او در راستای ارتقای سلیقه مخاطب اثر می‌سازد…
    ببینید، در راستای ارتقا که می‌گویید، کار سیاست‌گذاران فرهنگی مملکت است که سطح فرهنگی را بالا ببرند. هنرمندان اگر صرفا بر این اساس پیش بروند، باید کارهایشان را در گوشه خانه بگذارند و با مشکلات مالی دست‌وپنجه نرم کنند و کارشان را هم کسی نشنود. آثار بسیاری تولید شده که اصلا کسی نشنیده است. بعد همان‌ها می‌آیند و کار بازاری تولید می‌کنند و کارشان هم می‌گیرد و کنسرت‌های متعدد هم برپا می‌کنند و کسب درآمد می‌کنند، وگرنه همه آدم‌هایی که در بازار کار می‌کنند، بلدند کار با کیفیت هنری هم تولید کنند. مقداری هم به خاطر سلیقه مخاطب است.

در ایران در بحث آموزش موسیقی از خیلی از کشورها جلوتریم؛ یعنی هیچ جای دنیا این‌طور نیست که همه خانواده‌ها خودشان را ملزم بدانند که فرزندشان را به کلاس موسیقی بفرستند.‌ الان طبقه متوسط فکر می‌کند که بچه‌اش حتما باید یک ساز موسیقی را بزند. در واقع یک‌جور مد اجتماعی شده است. برخلاف این‌که جلوی موسیقی را گرفتند، این اتفاق افتاده است

  • پس سیاست‌گذاران برای این ارتقای سلیقه حرکتی نکرده‌اند؟
    همه حوزه‌های جامعه به همدیگر می‌آیند. فقط نمی‌شود گفت که موسیقی ما این‌طور است. یک‌جور بی‌اخلاقی‌ای در همه شئونات جامعه هست که زمینه‌ساز بسیاری از مشکلات شده است. اما براساس سیاست‌گذاری‌هایی که می‌شود، می‌توان به سلیقه عمومی جامعه کمک کرد. اما این به این معنا نیست که موسیقی فاخر فراگیر شود. در همه جای دنیا موسیقی روز برد بیشتری دارد. در کشورهای صاحب موسیقی کلاسیک مثل آلمان هم به همین شکل است، اما خب ‌درصد بالاتری موسیقی خوب دارند. باید سیاست‌گذاری کلی به سمتی برود که کم‌کم سلیقه شنیداری مردم طی نسل‌ها بالا برود. این‌طور نیست که همین الان سیاستی وضع شود و اتفاق بیفتد. همه اینها در کنار همدیگر است. درکشورهای پیشرفته در مدارس موسیقی را آموزش می‌دهند. در ایران در بحث آموزش موسیقی از خیلی از کشورها جلوتریم؛ یعنی هیچ جای دنیا این‌طور نیست که همه خانواده‌ها خودشان را ملزم بدانند که فرزندشان را به کلاس موسیقی بفرستند.‌ الان طبقه متوسط فکر می‌کند که بچه‌اش حتما باید یک ساز موسیقی را بزند. در واقع یک‌جور مد اجتماعی شده است. برخلاف این‌که جلوی موسیقی را گرفتند، این اتفاق افتاده است.
  • این اتفاق فرخنده است. اما همین بچه‌ها مقداری که می‌گذرد، درگیر موسیقی‌های روزمره می‌شوند.
    در همه جای دنیا همین است که بحث سرگرمی موسیقی به بخش آرتیستیک هنر غالب است. آدم‌هایی که دغدغه هنری دارند، از تعداد آدم‌هایی که به بخش سرگرمی آن نگاه می‌کنند، کمتر است. ولی به هرحال این ‌درصد دارد در جواجع مختلف. این‌ درصد باید با آموزش و سیاست‌گذاری‌های کلی حل شود. دست‌کم نهادهای رسمی جامعه مثل صداوسیما نباید سراغ تولید آثار مصرفی بروند. آنها باید برای تولید آثار خوب سرمایه‌گذاری کنند؛ نه صرفا کارهای دولتی و خاص.

 

ادامه این پرونده را بخوانید با تیتر داماهی 10سال پیش می‌توانست ‏کنسرت بگذارد؟

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.