آقای ویلموتس! لطفا از بالا به ما نگاه کن
زمان ریاست کارلوس کیروش در تیمملی را یادتان هست؟ همان 7 سالی که کارشناسان از حضور یک دیکتاتور بالای سر تیم اول فوتبال مملکتمان حرف میزدند، همان دورانی که به هر بهانهای بدترین حملات رسانهای به مربی پرتغالی میشد و بازه بلندمدتی که سرمربیان لیگ برتر از اهانتها و عبارتهای آزاردهندهای که کیروش دربارهشان به کار میبرد بارها به مدیران ارشد فوتبال پناه بردند.
یادتان هست در تمام آن 7سال که چند بار سرمربیان لیگ برتری از اینکه کیروش آنها را به عبارت عامیانه به حساب نمیآورد و با تفکر قلدرمآبانه سعی بر دیکته کردن برنامههایش داشت، گله کردند؟حالا ماهها از رفتن کیروش میگذرد و دیگر کسی نیست که از بازیهای درخشان تیمملی در آن سالهای متوالی حرف بزند.
عصر ویلموتس فرارسیده و تیمملی با تفکرات متفاوت این مربی خوشاخلاق کارش را جلو میبرد. اگرچه انتقادهایی به مرخصیهای طولانی سرمربی جدید هم مطرح است، اما او طی ماههای گذشته نه به هیچمربی و کارشناسی در فوتبال ایران اهانت کرده، نه خودسرانه و خودخواهانه برنامههایش را پیش برده و نه از انتقادها رنجیده خاطر شده است. تفاوت افکار ویلموتس آنجا به وضوح مشخص میشود که او به خاطر راحتی باشگاهها حاضر شد قید یکی از اردوهای قبل از شروع لیگ برتر برای تیمملی را بزند و وقتی فدراسیون در پیدا کردن حریف تدارکاتی عاجز ماند هم کوچکترین حرفی در این خصوص بر زبان نیاورد.
ویلموتس به عنوان یک مربی حرفهای از روز اول درست همان کاری را کرد که کیروش در انجامش کوتاهی کرد و اینچنین سعی بر ایجاد محبوبیت عمومی نزد اهالی فوتبال داشت. او برخلاف کیروش که فقط حمایت مردمی را داشت و از اهالی فوتبال دل کنده بود، دست روی شاغلان در فوتبال گذاشته و کسب محبوبیت را از این بخش شروع کرده. همین هم باعث شد که در ابتدای هفته جاری از مربیان لیگ برتری دعوت به عمل آورد تا در جلسه هماندیشی برای برنامههای آینده تیمملی و مسابقات باشگاهی نظراتشان را جویا شود. ویلموتس از همین ابتدای کار، برادریاش را به مربیان شاغل در لیگ برتر ثابت کرد اما آنها با حضور حداقلی احترام سرمربی بلژیکی را بیجواب گذاشتند.
عجیب است که در جلسه مذکور فقط 7 سرمربی لیگ برتری حضور داشتند و به غیراز امیر قلعهنویی که با عدم حضور در این نشست دلخوریاش از فدراسیون را علنی کرد، بقیه نمایندهای از کادرفنیشان را به دیدار ویلموتس فرستادند. اتفاقی که باعث ناراحتی سرمربی تیمملی هم شده بود. از قدیم گفتهاند احترام، احترام میآورد. ویلموتس احترامش را گذاشت اما جوابی ندید، در جلسهای که او ترتیب داده بود، نه دنیزلی آمد و نه کالدرون. نه خبری از قلعهنویی بود و نه از یحیی گلمحمدی. به عبارت بهتر به غیراز استراماچونی هیچکدام از سرمربیان تیمهای مدعی لیگ حضور نداشتند.
دقیقا مربیان همان تیمهایی که همواره بیشترین اعتراض را به برنامهریزی مسابقات و وقفههای ایجاد شده به خاطر تیمملی دارند. همان افرادی که از کیروش بابت عدم برگزاری نشست هماندیشی با لیگ برتریها گلایه کردند. این رفتار چه معنایی دارد؟ آیا ویلموتس حق دلخوری ندارد؟ آیا جز این است که حالا مربیان لیگ برتر سرمربی تیمملی را به حساب نیاوردهاند؟ اینها پرسشهایی است که جوابی روشن دارد و البته به نظر میرسد برگرفته از حس برتری گونه ایرانیهایی است که با چند موفقیت ساده خود را بالاتر میپندارند. هرچه هست اما حق با ویلموتس است.
او قدم اول را برداشت، اما خیلی از مربیان لیگ برایش جلو نیامدند. حال اگر حتی تغییر در افکار او را هم مشاهده کنیم، دیگر جایی برای انتقاد و تاختن به این مربی بلژیکی نیست. حالا مربیان سرشناس لیگ که حتی یک عذرخواهی ساده بابت عدم حضور را هم فراموش کردند، در کوهپایههای کوهی قرار دارند که ویلموتس در نوک قلهاش ایستاده و چارهای جز تحمل نگاه از بالا به پایین او را ندارند