هفت درسی که از دربی یکشنبه گرفتیم

دربی یکشنبه 31 شهریور از هر طرف که نگاه کنید بازی زیبا و تماشاگرپسندی نبود، اما زیاد هم مهم نیست. وقتی اسم پرسپولیس و استقلال روی سر در بازی باشد، آن بازی مهم و پرحرف و حدیث خواهد شد. اگرچه جدا از حواشی همیشگی، این دیدار ویژگی‌های خودش را هم داشت. اما اگر بخواهیم نود دقیقه بازی آخر شهریور را ملاک ارزیابی قرار دهیم، چه دست‌مان را می‌گیرد؟

یک- تیم استراماچونی خوب بازی می‌کند. این را باید به‌عنوان یک پرسپولیسی اعتراف کنم. این تیم روز یکشنبه هم از پرسپولیس بابرنامه‌تر بود؛ چه در دفاع و چه در حمله می‌دانست که چه می‌خواهد. استراماچونی می‌دانست که وزن تیمی پرسپولیس و بازیکنانش بالاتر است و بنا را بر دفاع در زمین خودی گذاشته بود. آبی‌ها هشتاد دقیقه به خوبی دفاع کردند و اگر روی یک حادثه گل نمی‌خوردند، اگر پنالتی‌شان را تبدیل به گل می‌کردند، برتری‌شان عیان می‌شد. می‌دانم که استقلالی‌ها طاقت باخت ندارند، اما شخصا باورم این است که استراماچونی تیم بهتری ساخته، حتی اگر با دو امتیاز در رده 15 جدول باشد. استقلال بازیکن مناسب ندارد. ستاره‌هایش را از دست داده و بازیکن تاپی نگرفته، اما آنها در سه هفته قبل از دربی هم منطقی و قابل قبول بازی کرده‌اند. مسأله این است که می‌شود برای آندره وقت بیشتری گذاشت؟ می‌شود به جای تصمیمات سریع و احساساتی به او فرصت داد؟

دو- مشکل این است که تماشاگران ما بیش از حد احساساتی هستند و به بازی خوب کمتر اهمیت می‌دهند. این را بعد از دربی بیش از همیشه می‌شد لمس کرد. خیلی از استقلالی‌ها دل‌شان می‌خواهد سر به تن این تیم و مربی‌اش و علی کریمی نباشد، حتی اگر بهترین بازی را ارایه داده باشند- که البته نداده‌اند- ترجیح می‌دهند پرویز مظلومی یا قلعه‌نویی به تیم برگردد و با همه مشکلات پشت پرده و با بی‌کیفیت‌ترین بازی ممکن برنده شوند، اما برنده شوند. همان‌طور که پرسپولیسی‌ها در پوست خود نمی‌گنجند فقط بابت این‌که توپ را کرده‌اند توی گل. این‌که چطور، مهم نیست. این‌که تیم چقدر خوب بازی کرده هم زیاد مهم نیست. این شکل نگاه کردن به فوتبال ما را بیچاره می‌کند.

سه- پرسپولیس برای مهمترین بازی فصل چه برنامه‌ای داشت؟ احتمالا جز این‌که توپ را بفرستد به کناره‌ها و از آن‌جا بیندازد توی هجده‌قدم، هیچ. تیم وقتی دید استقلال به کناره‌ها فشار می‌آورد و توپ‌های ارسالی را برمی‌گرداند هم پلن ب نداشت. این‌که چرا بدون بازیکن قدبلند و سرزن چنین برنامه‌ای را انتخاب کرده به جای خود، اما وقتی دید ارسال‌ها به جایی نمی‌رسد هم کار متفاوتی نکرد.

در این برنامه وحید امیری و ترابی-که تازه یکی از بهترین‌های تیم در نیمه اول بود- کم و بیش محو شده بودند. شاید بهتر بود عالیشاه به زمین بیاید و ارسال‌های دقیق‌تری انجام دهد، اما هیچ‌کدام نشد. تیم شلخته و عصبی بازی می‌کرد و روی زمین حرف زیادی برای گفتن نداشت. اگر گل شانسی بازی را کنار بگذاریم، تأثیر کالدرون چه بوده؟ او از همین سوالات در پایان بازی و در کنفرانس خبری شاکی شد. واقعیت این است که پرسپولیس با وجود کسب امتیاز و رسیدن به صدر جدول، فقط با تکیه بر بازیکنانش جلو می‌رود، نه مربی. تیم به این شکل تا کجا خواهد رفت؟ این سوالی است که مدیران باشگاه باید از خود بپرسند ولی معلوم است که آنها هم تا زیر فشار نباشند، ترجیح می‌دهند تیم بدترین بازی را ارایه دهد و ببرد. چون تماشاگران هم همین را می‌خواهند. گرفتار شده‌ایم.

تیم استراماچونی خوب بازی می‌کند. این را باید به‌عنوان یک پرسپولیسی اعتراف کنم. این تیم روز یکشنبه هم از پرسپولیس بابرنامه‌تر بود؛ چه در دفاع و چه در حمله می‌دانست که چه می‌خواهد. استراماچونی می‌دانست که وزن تیمی پرسپولیس و بازیکنانش بالاتر است و بنا را بر دفاع در زمین خودی گذاشته بود

چهار- کیفیت فوتبال ایران پایین است. بازی پریروز غیر از جنجال و برخورد و کارت زرد و قرمز چه داشت؟ چند صحنه هیجان‌انگیز و هجومی؟ چند ضربه داخل چارچوب؟ الان بیشتر از همیشه متوجه می‌شویم که پرسپولیس بدون روح برانکو، همان تیم معمولی است و لیگ ما در آسیا هم جایگاه درخوری ندارد. ما در لیگ قهرمانان نتیجه نمی‌گیریم، چون فوتبال‌مان همین است که دیدیم. در حساس‌ترین دیدار از تماشای چند پاس صحیح هم محروم ماندیم. تیم ‌ملی در این سال‌ها نان کی‌روش را خورده بود و حالا هم باید چشم‌مان به دست ویلموتس باشد. خودمان را گول نزنیم. از این لیگ آبی گرم نمی‌شود.

پنج- پرسپولیس مهاجم ندارد. این را اگر کالدرون متوجه نباشد که واویلاست. اما همین چهار بازی اول فصل را نگاه کنید تا متوجه شوید که تعداد گل‌های زده و حتی موقعیت‌هایی که مهاجمان پرسپولیس ساخته‌اند چند تا بوده. علیپور بازیکنی اشباع‌شده است که شاید بابت جدایی تمرکز ندارد و در مجموع مهاجم ششدانگی برای پرسپولیس نیست. جونیور برزیلی را هم همین حالا باید از خریدهای بنجل خارجی محسوب کرد. روی نیمکت هم کسی نیست. نه سیامک نعمتی خیلی فوق‌العاده است، نه روستایی. به مهدی عبدی هم با چند دقیقه بازی نباید دل بست. ترابی یک خط بیاید جلوتر بهتر است؟ شاید. خلاصه در این بازی همه متوجه شدند که برای پرسپولیس آن جلوها اوضاع خراب است. باید برایش فکری کنند.

شش- خلوت کردن ورزشگاه و انداختن مسابقه به ساعت 4 بعد از ظهر و برگزاری آن در روز وسط هفته یعنی چه؟ اگر قبلا تردید داشتیم، حالا با اظهارات خود مقامات مسئول مطمئن شده‌ایم که قضیه فقط برای کنترل کردن فضای مسابقه بوده. اما چرا نمی‌توانیم یک مسابقه غیر حساس را مدیریت کنیم؟ اگر بخواهیم جام مهم بین‌المللی برگزار کنیم چه؟ برای همین وضع نیست که چند دهه است نتوانسته‌ایم یک تورنمنت مهم را به ایران بیاوریم؟ آن‌وقت در همین شرایط استانداردهای فیفا و ای‌اف‌سی چقدر رعایت شد؟ این‌که تماشاگران از 10 صبح بیایند داخل چه توجیهی دارد؟ این‌که باز هم روی سکوها ناآرام باشد؟ الان که بلیت‌فروشی الکترونیکی بوده و دوربین‌های مداربسته هم بوده‌ است، امیدوار باشیم که بی‌اعصاب‌ها و خرابکارهای روی سکو شناسایی می‌شوند و دیگر به استادیوم راه داده نمی‌شوند؟ با این بازی و این گرگم به هوایی که دیدیم، خیلی چیزها روشن شد.

هفت- روراست باشیم؛ ما اگر به خودمان باشد وضع را بدتر می‌کنیم که بهتر نمی‌کنیم. همین اصلاحات نصفه و نیمه‌ای هم که دارد انجام می‌شود، زیر فشار نهادهای خارجی فوتبال است. دست مدیران خودمان باشد، ترجیح می‌دهند مسابقات را با استانداردهای دهه شصت برگزار کنند. می‌بینید که در بازی‌های داخلی که ناظری نیست، بیشتر قواعد را رعایت نمی‌کنند؛ از دور زمین که مثل بازار شام شلوغ است تا قبل و بعد بازی. تلویزیون همچنان یک ریال برای پخش بازی‌ها و از آن همه آگهی به فوتبال نمی‌دهد و کسی هم زورش به آن نمی‌رسد. بقیه کارها را هم داریم زیرزیرکی بی‌خیال می‌شویم. مگر این‌که زور باشد، زور زیاد. این را هم یکشنبه خیلی خوب می‌شد دید؛ اگر خواب بعدازظهر ما را به خلسه نمی‌برد.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.