زندگی در مدار 50 درجه

گزارش «شهروند» از زندگی مردم شهرهای جنوبی ایران در گرمای بالای 50درجه و سختی‌ها و سرگرمی‌های شبانه آنها در تابستانی که می‌گذرد

کیانپارس، زیتون، گلستان، محله کوروش و کوی ملت کلافه‌اند، مغازه‌های بازار امام‌خمینی(ره) کر‌کره‌های سفیدشان را پایین کشیده‌اند و تاکسی‌هایی را دید می‌زنند که روزی چندبار کاپوت‌شان را زیر طاق‌های گنبدی بازارچه بالا می‌زنند تا کمی خنک شوند. سایبان‌ها و چفیه‌های سفید خیس روی سر راننده‌ها هم در جنگ تن‌به‌تن با گرما شکست می‌خورند. شربت‌ و آب خنک هم چندقیقه‌ای از پس خنک‌کردن آدم‌های تب‌زده برمی‌آیند. کارون هم چاره‌ای جز لم‌دادن زیر آفتاب ندارد و همه امیدش به شب‌هاست تا سروصدای بچه‌هایی که تنی به آب‌ می‌زنند، در گوشش بپیچد.
فصل خرماپزان تمام شده و هنوز دمای بالای 45درجه دست از سر دزفول، اهواز، آبادان و… برنداشته؛ گرمایی که با استناد به گزارش روزنامه «واشنگتن‌پست» قرار است میهمان همیشگی کشورهای حوزه خلیج ‌فارس باشد: «تا پایان قرن جاری، کشورهای حوزه خلیج‌فارس یکی از نگران‌کننده‌ترین روندهای افزایش گرمای زمین را تجربه خواهند کرد. بر اساس این مطالعه، گرمای هوا در این کشورها در فصل تابستان به‌ حدی خواهد رسید که خارج از تحمل انسان‌هاست؛ گرمایی که باعث به ‌خطر افتادن جان بسیاری از انسان‌ها می‌شود. دما و رطوبت هوا در شهرهای حاشیه خلیج‌ فارس، از دوبی گرفته تا اهواز و بندرعباس، به ‌حدی بالا خواهد رفت که حتی سالم‌ترین افراد هم بیش از چند ساعت نمی‌توانند ماندن در فضای آزاد را تحمل کنند. سکونت در تابستان‌های این مناطق در آینده نه‌چندان دور با چالش‌‌های جدی گرمایی روبه‌رو است.»

تابستان‌های گرم شهرهای جنوبی باعث شده مردم شهرهای نزدیک به اهواز شب‌ها راه این شهر را برای گردشگری شهری در پیش بگیرند و به همین دلیل جمعیت دومیلیونی اهواز شب‌ها بیشتر می‌شود. «متاسفانه با این جمعیت امور رفاهی به‌خصوص برای تابستان محدود است و بیشتر تفریح مردم به پاساژها و کافه‌ها محدود می‌شود. اهواز هنوز پردیس سینمایی ندارد و پارک‌ها هم در بیشتر ساعات در تابستان‌ قابل استفاده نیست. تعدادی استخر هم وجود دارد که هزینه‌شان برای جوانان و خانواده‌های جنوبی که اغلب اشتغال مناسبی ندارند، بالاست مگر این‌که به توصیه نهاد یا سازمانی در دوره‌هایی هزینه‌شان نیم‌بها باشد.» اینها را «قاسم»، خبرنگار می‌گوید که خودش ساکن اهواز است. در دوره استاندار قبلی اهواز، قرار بر این بود تا سه مکان در کنار کارون مختص به تفریحات آبی باشد، اما حالا تنها چند رستوران به چشم می‌خورد و خبری از موتورها و قایق‌های آبی نیست. «این ساده‌ترین کاری بود که می‌شد برای مردم اهواز انجام داد، مانند دزفول که در کنار دز، لاین‌هایی برای خانواده‌ها در نظر گرفته‌اند تا هم استراحت کنند هم شنا؛ تفریحی که بیشتر مردم جنوب از آن استقبال می‌کنند. بعضی از اهوازی‌ها و شهرهای دیگر، تابستان‌ها چند روزی خود را به «علی کله» می‌رسانند؛ مجموعه ویلایی که در دزفول راه‌اندازی شده ‌است و هر ویلا استخر اختصاصی خودش را دارد اما هزینه‌ها بالاست، به‌طوری که آخر هفته‌ها قیمت از شبی دومیلیون تومان شروع می‌شود، اما اواسط هفته می‌توان ویلا را شبی یک‌میلیون تومان اجاره کرد.»

تعدادی استخر هم وجود دارد که هزینه‌شان برای جوانان و خانواده‌های جنوبی که اغلب اشتغال مناسبی ندارند، بالاست مگر این‌که به توصیه نهاد یا سازمانی در دوره‌هایی هزینه‌شان نیم‌بها باشد

«بازار عامری» پاتوق قهوه‌دوستان است و «علی‌تگری» را بیشتر اهوازی‌ها می‌شناسند؛ یکی از نوشابه‌فروشی‌های قدیمی اهواز. بازار لشکرآباد هم که تا صبح باز است، جان می‌دهد برای فلافل خوردن. «مردم جنوب مشتاق موسیقی‌اند و می‌تواند یکی از سرگرمی‌های شبانه مردم باشد. حتی می‌توان کنسرت‌های زیر صد نفر را در سینماها راه ‌انداخت، اما متاسفانه به‌جز مناسبت‌ها، چنین برنامه‌هایی را آن هم در حد محدود شاهد نیستیم و شاید برای همین است که خشونت و عصبانیت در شهر به وفور دیده می‌شود و شهروندان با توجه به شدت گرما با هر چیز کوچکی عصبانی می‌شوند و بی‌شک تبعات فراوانی هم دارد. متاسفانه میان سازمان‌های مسئول فرهنگی تعامل حداقلی وجود دارد و برای همین، شهرهای جنوبی از امکانات تفریحی حداقلی برخوردارند.»

«وضعیت مردها بهتر از زنان و کودکان است»

«آدم ذوب می‌شود، اما چاره‌ای نیست. ما خوزستانی‌ها به این گرما عادت داریم و راهی جز کنار آمدن با آن نداریم.» «سُها» ساکن شوش است و به‌تازگی مادر شده و در کنار خانواده همسرش زندگی می‌کند. «وضعیت زنان و کودکان بهتر از مردهاست، چون آنها مجبورند برای کار بیرون از خانه باشند. بیشتر مردهای شوش یا کشاورزند یا شغل آزاد دارند، اما وضع کشاورزها سخت‌تر است.» وضع زنان و کودکان شوش بهتر از مردهاست، چون آنها مجبورند ساعات طولانی بیرون از خانه کار کنند اما زنان و کودکان تنها مواقعی که مجبور باشند از خانه بیرون می‌روند. «گرما بیداد می‌کند. مادرشوهرم فقط شب‌ها از خانه می‌زند بیرون، چون در روز نفس کم می‌آورد. حتی روزها تا حیاط خانه هم نمی‌رود.» وقتی پای تفریح می‌رسد، اما شرایط برای مرد‌ها بهتر می‌شود چون می‌توانند عصرها در رودخانه‌ها شنا کنند یا در کافه‌ها تا ساعات آخر شب بنشینند و قلیان بکشند. «شوش کوچک است و بعضی تفریحات چه در تابستان، چه فصل‌های دیگر برای مردها مهیاست، البته ‌سال گذشته دو، سه روزی خانوادگی رفتیم دزفول که خیلی خوب بود. از شهرهای مختلف تابستان‌ها می‌آیند دزفول، اما پول زیادی می‌خواهد.»

«مهمترین دلیل کاهش ساعات اداری، صرفه‌جویی در مصرف برق است»

سال 2017 اهواز گرم‌ترین شهر جهان شناخته شد. شهرهای جنوبی از دیرباز افزایش دما داشته‌اند، اما هنوز زیرساخت‌های لازم برای رفاه شهروندان دیده نمی‌شود و تنها ادارات دولتی از ساعت 6:30 تا یک بعدازظهر کار می‌کنند که همین هم برای شهروندان که کار اداری دارند، مشکلاتی به‌وجود می‌آورد چون ساعات محدودی برای انجام کارهای‌شان دارند. «شهریار» روابط‌عمومی یکی از سازمان‌های اهواز است و دلیل کاهش ساعات اداری را صرفه‌جویی در مصرف برق می‌داند. به گفته «شهریار» پیک مصرف برق از ساعت 11 تا 17 و شب‌ها از ساعت 19 تا 23 است چون در این ساعات به‌ندرت دما به زیر40 درجه می‌رسد. «با وجود زیست شبانه در شهرهای جنوبی، متاسفانه امکانات رفاهی برای شهروندان محدود است. تعدادی از شهروندان چند روزی به دزفول و مناطقی در شمال ایذه می‌روند؛ بقیه شهروندان هم که توانایی مالی سفر ندارند به پارک‌ها و پاساژها پناه می‌برند. امکانات رفاهی در این شهر برای تابستان مناسب نیست. در مرکز شهری همچون اهواز تنها چند سینما وجود دارد که آن هم خیلی شلوغ می‌شود، چون شب‌ها شهروندان از شهرهای نزدیک برای تفریح به اهواز‌ می‌آیند.» یکی از طرح‌هایی که مدت‌هاست منتظر اجرا شدن مانده، طرح تعطیلات تابستانی است، البته «شهریار» شرایط کشاورزان را بدتر از بقیه شهروندان می‌داند: «استان به دلیل جلگه‌ای بودن و آب‌ و خاک مناسب برای هر فصلی کشت خاص خودش را دارد و حتی در بعضی از مناطق زمین بدون استراحت در ‌سال دو تا سه‌بار کشت‌ می‌شود.»

«در سوسنگرد زنان و کودکان عملا خانه‌نشین هستند»

«ابوجاسم» اهل سوسنگرد است و تابستان‌ها برای کار به اهواز می‌آید. «شرایط در سوسنگرد خیلی بد است و هیچ امکاناتی وجود ندارد. زنان و کودکان که عملا تابستان‌ها خانه‌نشین‌اند. درآمد در سوسنگرد خیلی پایین است برای همین، نمی‌توانند برای تفریحات هزینه و به اهواز یا دزفول سفر کنند.» او نانوایی دارد اما سال‌هاست تابستان‌ها در یکی از فلافل‌فروشی‌های خیابان لشکرآباد کار می‌کند: «تابستان، جنوب تب‌زده است. تا ساعت 5 بعدازظهر شهر سوت‌وکور است و به ندرت ماشین‌های گذری را می‌توان در خیابان دید. مردم حتی برای خریدهای ضروری و روزمره‌شان بعدازظهرها از خانه می‌زنند بیرون. تابستان‌ها کنار تنور نانوایی ایستادن سخت‌ترین کار دنیاست برای همین هر‌ سال نانوایی را می‌بندم و شب‌ها که هوا خنک‌تر است در لشکرآباد کار می‌کنم تا بتوانم خرج خانه را تأمین کنم.» به گفته «ابوجاسم» بیشترین تفریح مردم گشت زدن کنار کارون یا لشکرآباد است چون مخارج همان تفریحات حداقلی شهر هم پول می‌خواهد که از عهده خیلی‌ها برنمی‌آید. «در تابستان عده‌ای به شهرهای شمالی می‌روند، دزفول هم شهر خوبی است برای تفریح اما بیشتری‌ها در شهر خودشان می‌مانند و شب‌ها در پاساژها پرسه می‌زنند یا به پارک‌ها می‌روند، هرچند در پارک‌ها هم نمی‌توان زیاد ماند.»

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.